به فهرست های پرفروش ها کاری ندارم
به گزارش انجمنهای سلوبلاگ، پیمان خاکسار با بیان این که در ترجمه کاری به فهرست های پرفروش ها ندارد و ارزش ادبی برایش معیار است می گوید: الان هر کتابی با هر ترجمه ای منتشر می گردد و ناشران دیگر مته به خشاش نمی گذارند و سخت گیری نمی نمایند.
این مترجم در گفت وگو با انجمنهای سلوبلاگ درباره معیارهای انتخاب کتاب برای ترجمه که به نظر می رسد به سمت کتاب های پرفروش رفته و رقابتی بین ناشران برای عرضه سریع این کتاب ها وجود دارد اظهار کرد: کتاب های پرفروش را ناشران به مترجمان سفارش می دهند تا این که خود مترجمان بخواهند کتاب را انتخاب نمایند. ترجمه هم اصلا کار عجله برداری نیست. اگر برترین مترجم هم بخواهد با عجله چیزی را ترجمه کند، کارش بی کیفیت می گردد. به نظرم اگر اصلا کتاب را ترجمه نکند بهتر از این است که بخواهد با عجله ترجمه کند زیرا ترجمه عجله ای ترجمه خوبی نمی گردد مگر این که مترجم نابغه ای باشد. مترجم باید متن ترجمه شده را چندبار بخواند و فکر کند جمله را چطور بنویسد که مفهوم تر و زیباتر گردد یا مثلا جای کلمات را عوض کنم اما با عجله نمی توان این کار را کرد و هرچیزی را که در ابتدا نوشته، به ناشر بدهد.
او با بیان این که در جریان ترجمه کتاب های پرفروش نیست، گفت: اما این را می دانم که ناشران مایل به ترجمه کتاب های پرفروش هستند. نمی دانم چه کتاب هایی کتاب های پرفروش است، اما معمولا کتاب هایی که در بست سلرهای نیویورک تایمز یا مجلات دیگر هستند، کتاب های باارزش و ماندگاری نیستند؛ البته شاید استثناهایی هم در آن ها باشد.
پیمان خاکسار با بیان این که مخالف مرزگذاری برای سلیقه مردم است، اضافه کرد: هرکتابی که خوانده می گردد باید باشد و هیچ اشکالی ندارد اما کلی کتاب درجه یک قدیمی داریم که هنوز ترجمه نشده اند و کاش در کنار این کتاب های پرفروش، آن ها هم ترجمه بشوند. کسانی مانند من این کار را می نمایند، من سعی می کنم آثار مهم ادبی چند دهه اخیر را که ترجمه نشده، ترجمه کنم، اگر کسی با آن ها کار داشت، حتما ترجمه شده بودند. با خیال راحت و سر فرصت آن ها را ترجمه می کنم؛ مثلا کارهای جان فاولز که از بزرگ ترین نویسنده های انگلستان است، ترجمه نشده. البته اگر می خواستم خودم را به نویسنده های قدیمی محدود کنم جزء از کل استیو تولتز را ترجمه نمی کردم. این کتاب نو و روز بود اما آن را از فهرست کتاب های پرفروش پیدا نکردم و از فهرست کاندیداهای بوکر پیدا کردم.
مترجم اصلاحات جاناتان فرانزن، مجوس و کلکسیونر نوشته جان فاولز و شاگرد قصاب پاتریک مک کیب اعلام نمود: من کاری به فهرست های پرفروش ها ندارم چون اعتمادی به آن ها ندارم مانند فیلم های پرفروش می مانند، این فیلم ها قابل تماشا نیستند، فیلم های مصرفی اند که همان سال می آیند و دیده می شوند بعد کسی کاری به آن ها ندارد. این نوع کتاب ها جذابیتی برای من ندارد. معیار من ارزش ادبی است، کتابی که جذبش شوم و بخواهم تجربه ای را که در خواندن کتاب داشته ام با خواننده ها به اشتراک بگذارم مانند جزء از کل. یا اثر کلاسیکی مانند اتحادیه ابلهان که احساس کنم اثر بزرگی است اما هنوز ترجمه نشده است.
خاکسار ادامه داد: در همه مدتی که کار نموده ام یک بار هم فهرست پرفروش ها را نگاه ننموده ام چون می دانم حاضر نیستم یکی از این کتاب ها را هم بخوانم. کاری ندارم که منتشر می شوند، اصلا همه کتاب های پرفروش ترجمه گردد چون کتاب خواندن کار خوبی است اما امیدوارم همه کوشش ناشران به این سمت نرود که فقط این نوع کتاب ها را منتشر نمایند. هرچند ناشران خوبی وجود دارند که آثار درست و حسابی ای را که از فیلتر گذر زمان گذشته اند، چاپ می نمایند.
مترجم عامه پسند و هالیوود نوشته چارلز بوکفسکی، یکی مثل همه از فیلیپ راث و مادربزرگت را از این جا ببر! نوشته دیوید سداریس سپس اعلام کرد: تعداد ناشران و مترجمان زیاد است و همه جور کتابی در ایران چاپ می گردد؛ ترجمه خوب، ترجمه بد، ترجمه کتاب های پرفروش و ترجمه کتاب های کم فروش. این موضوع انتخاب را برای خواننده سخت نموده که بتواند کتاب خوب پیدا کند زیرا تنوع عناوین زیاد است، خواننده باید بگردد تا کتاب خوبی پیدا کند. گاه از اطرافیانم می شنوم فلان کتاب را خریدم اما آن قدر ترجمه اش بد بود که یک صفحه هم نتوانستم بخوانم. متأسفانه این قصه هست، در گذشته کمتر بود زیرا ناشران سخت گیرتر بودند اما الان هر کتابی با هر ترجمه ای بیرون می دهند و مته به خشاش نمی گذارند و سخت گیری نمی نمایند.
او درباره این که نبود نقد ترجمه می تواند یکی از عوامل چاپ هر ترجمه ای در بازار باشد، گفت: نقد ترجمه موضوع تخصصی ای است که باید در مجله مترجم یا در سایت و مجلات دیگر چاپ گردد. متأسفانه مجلات نفوذ خود را در جامعه از دست داده اند و نشریات کاغذی دارند حذف می شوند. اگر سایتی ترجمه ای را نقد کند واقعا دیده نمی گردد. منتقدانی هم که سراغ نقد ترجمه می فرایند، ترجیح می دهند برای کتابی وقت بگذارند که مترجم اسمی داشته باشد، مترجمان مورد نظر شما را کسی نقد نمی کند و اگر نقدی باشد برای مترجم صاحب نام است که این مترجم با وجود نامی که داد، چهارتا غلط هم در کتابش هست و کسی سراغ کسانی که از پایه ویران هستند، نمی رود. اصلا خوانده هم نمی شوند و به دست مردم می رسند و آن ها هم سرخورده می شوند. نقد ترجمه در غیاب نشریات کم شده؛ منتقد برای نقد کتاب ترجمه باید چند روز وقت بگذارد و مقابله کند تا بداند ایرادها کجاست. الان کمتر شده زیرا باید انگیزه ای باشد یا کسی سفارش بدهد، کسی این کار را نمی کند و برای همین هم ترجمه ها افت می نمایند.
منبع: خبرگزاری ایسنا