ستاره سوزی به سبک فوتبال ایرانی
به گزارش انجمنهای سلوبلاگ، تیم های ایرانی هیچ نشانی از فوتبال روز جهان ندارند و هنوز سرمایه گذاری روی فوتبالیست های سابق و سرمایه های ارزشمند تیم هایشان خبر ندارند؛ به طوری که امروز هیچ فوتبالیست بزرگی در عرصه مدیریتی فعالیت نمی کند و یا به وسیله تیم های پایه به تیم بزرگسالان راه نیافته است.
به گزارش انجمنهای سلوبلاگ، تیم های اروپایی مدت هاست که چرخه حفظ ستاره های خود را پس از اتمام دوران بازیگری شروع نموده اند و این برنامه ریزی در شرایط کنونی بعضی از تیم ها از جمله چلسی، منچستریونایتد، رئال مادرید، بایرن مونیخ، آث میلان و... نمود پیدا می نماید.
داشتن یک برنامه ریزی بلند مدت مختص به باشگاه های عظیم اروپا نیست و خیلی از تیم ها به علت حفظ سرمایه های مالی و مادی باشگاه، از مدت ها قبل به سمت این برنامه ریزی سوق پیدا نموده اند و توانستند در بهبود عملکرد فنی و مالی خود نقش به سزایی را ایفا نمایند.
نمونه شاخص این رویکرد را می توان در تیم های مختلف مشاهده کرد. رئال مادرید که سال جاری توانست با راهنمایی زیدان، قهرمان لالیگا گردد، از چندین سال قبل سرمایه گذاری روی این مربی فرانسوی را شروع کرد و او را در بخش های مختلف مدیریتی و مربیگری باشگاه به کار گرفت و پرورش داد و امروز می تواند ادعا کند در زمینه مربی گری هم قادر به برطرف نیازهای خود است و مانند سال های دور به دنبال مربیان سرشناس سایر تیم ها نمی رود و مبالغ چند ده میلیون دلاری را نمی پردازد. چرخه آموزش زیدان در مادرید نشان می دهد او در لایه های مختلف مدیریتی و فنی باشگاه حضور داشته و بعد از چندین سال بازی و حضور در این تیم، کاملا به شرایط رئال مطلع است.
بایرن مونیخ هم بعد از ناکامی در ابتدای فصل جاری، به سراغ هیچ گزینه ای خارج از باشگاهش نرفت و بعد از سال ها سرمایه گذاری روی فلیک، او را به عنوان سرمربی انتخاب کرد و با نتایج فوق العاده خوب این مربی آلمانی، سود عظیمی از برنامه ریزی بلند مدت خود برد و تا سال های سال صاحب یک مربی درجه یک با سابقه سال های بازی و فعالیت در این باشگاه شد.
از دیگر مثال های شاخص در این زمینه تیم هایی مانند چلسی و منچستریونایتد هستند که با وجود داشتن میلیون ها پوند سرمایه، صرفا به داشته های خود اعتماد کرد و مزد این کار را با نتایج درخشان تیم شان بردند.
ورود ستاره های جهان فوتبال به عرصه مدیریت
باشگاه بایرن مونیخ یک سال قبل خاطرنشان کرد که اولیورکان، دروازه بان سابق این تیم و تیم ملی آلمان طی یک برنامه ریزی بلند مدت به این باشگاه ملحق شده و قرار است از سال 2022 مدیرعامل بایرن مونیخ گردد. در این فرآیند، اولیورکان که بعد از دوران فوتبال، مدارک دانشگاهی را کسب نموده بود، ابتدا به عنوان رئیس و مدیر اجرایی کارش را شروع و در یکسری فعالیت های تجاری و گاهاً به عنوان کارشناس هم ایفای نقش کرد تا طی دو سال آینده به مدیرعامل این تیم تبدیل گردد.
اگرچه بایرن سرآمد خیلی از تیم های عظیم در این زمینه به شمار می رود که مدیرعامل باشگاه هم از میان بازیکنان سابق انتخاب می گردد، اما مدت هاست که مدیریت اجرایی در تیم های مختلف به ستاره های سابق واگذار می گردد تا این بازیکنان با اتکا به سابقه و شناخت شان از فوتبال و همینطور به علت داشتن توانمندی های مدیریتی، به نفع تیم های خود عمل نمایند.
حتی در حال حاضر از جرارد پیکه، مدافع کنونی بارسلونا به عنوان مدیرعامل آینده این باشگاه یاد می گردد که به علت داشتن دستاوردهای فوتبالی ارزشمند و سابقه خانوادگی در این باشگاه، شایسته ترین فرد برای مدیرعامل بارسلونا است و بعد از اتمام فوتبالش وارد بدنه مدیریتی باشگاهش خواهد شد.
این شرایط در تیم های مختلفی از جمله یوونتوس، آث میلان، رئال مادرید، پاری سن ژرمن و ... نمود دارد و به عنوان یک چرخه کاملا مثبت شناخته می گردد و مورد قبول قرار گرفته است.
فوتبال ایران کجای کار است؟
در فوتبال ایران نیز در مواقعی دیده شده که ستاره های عظیم تیم ملی یا بازیکنان وفادار باشگاه ها توانستند در دوران مربیگری هم به پیروزیت برسند اما این موضوع هیچ ارتباطی به سرمایه گذاری باشگاه ها ندارد و در نتیجه بازیکنان سابق و مربیان پیروز امروز در بازگشت مجدد به تیمشان، آنطور که باید از نظر مالی به سود باشگاه خود نیستند.
علت این موضوع کاملا روشن است چرا که در سالیان گذشته چرخه مناسبی برای پرورش مربی در باشگاه های ایران دیده نشده و اگر بازیکنان سابق تیم ها به باشگاه و رده های پایه هم بازگشتند، صرفا به صورت سلیقه ای بود و مرتب جابه جایی هایی در این زمینه اتفاق افتاده که اجازه پرورش یک مربی آینده دار و باتجربه را به باشگاه نمی دهد.
تا به حال شنیده نشده که بازیکن سابق یکی از تیم های لیگ رجحان و تیم ملی از رده نوجوانان و جوانان آن باشگاه مشغول به فعالیت گردد و پل به پله خودش را به سطوح بالاتر باشگاه بیاورد تا به مرور فلسفه مدنظر مجموعه را اجرا کند و از دیدگاه مسائل فنی و مالی به سود باشگاه های عمدتا بدهکار ایرانی عمل نمایند.
غیبت ستاره های ایرانی در عرصه مدیریتی شاخصتر است؛ جایی که تقریبا هیچ یک از فوتبالیستهای سابق و فعال در سال های دور، امروزه جایی در عرصه مدیریتی این رشته ایفا نمی نمایند و با وجود داشتن بعضی مدارک مدیریتی، در داخل چرخه مدیریتی فوتبال قرار نگرفتند تا با طی کردن یک فرآیند طولانی مدت، تبدیل به نقطه قوت باشگاه های مورد علاقه خود شوند.
اگر به انتصاب ها در این زمینه توجه کنید، می توان مشاهده کرد که از میان این همه ستاره حاضر در استقلال، پرسپولیس، سپاهان، ذوب آهن و حتی در فدراسیون فوتبال هیچ یک به خوبی نتوانستند از داشته های خود استفاده نمایند و همه مدیران کاملا وارداتی و خارج از چرخه فوتبال هستند.
در واقع به همین دلیل است که تیم های ایرانی در سالیان گذشته بیشتر متحمل ضرر و زیان شده اند و هنوز قادر نیستند این ستاره های سابق خود در جهت پیشرفت باشگاه در خیلی از معضلات فنی و مدیریتی بهره ببرند.
منبع: خبرگزاری ایسنا